کد مطلب:188440 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:235

منظره ی شکنجه و انتقام قاتلین
به امر مختار قتله ی شهدای كربلا را دستگیر و هر روز در میدان قصرالاماره با حضور جامعه ی مسلمانان هر یك را به انواع عذاب انتقام و كیفر می دادند و به سخت ترین شكنجه به هلاكت رسانیدند: سنان بن انس را بند از بند جدا كرده و در یك روغن زیتون گداخته انداختند - اعضاء بدن ناپاك منقذ بن مره قاتل حضرت علی اكبر (علیه السلام) را بریده و چشمهایش را كنده و سرش را از بدن جدا كرده بعد روی او نفت ریختند و آتش زدند - خولی را مأمورین مختار به اشاره ی همسرش از مستراح كه پنهان شده بود بیرون آورده و روی زمین كشیدند - سیل جمعیت او را با شمشیر و گرز پاره پاره كردند.

ده تن حرام زاده كه بر بدن شهدا اسب تاخته بودند با میخ های آهنین سر و سینه و دست و پای هر یك به زمین كوبیدند - بعد سواران بر بدن پلیدشان اسب تاختند تا نرم شدند - پس از آن سوختند.

انگشتها و دست و پای بجدل را قطع كردند - این قدر خون از بدنش بیرون شد تا به دوزخ رهسپار گردید.

قاتل عبدالله بن مسلم بن عقیل را در عقابین كشیدند و تیر بارانش نمودند آن قدر كه زیر تیرها پنهان شد.

عمرو بن حجاج موكل آب فرات در فرار به بصره در راه از تشنگی جان داد سرش را بریده برای مختار آوردند - همچنین سر قیس بن اشعث را بریده حاضر كردند - مختار بعد از جدا كردن سر ابن سعد از بدن ناپاكش در كنیسه ی كوفه نصب كرد كه كودكان سنگ همی زدند و خبر سیدالشهدا از این امر و كشته شدن او در فراش و نخوردن گندم ری به وقوع پیوست - مختار سر او را با سر حفص پسر



[ صفحه 36]



ابن سعد (كه خواهرزاده مختار بود) حضور زین العابدین (علیه السلام) فرستاد - امام خدا را شكر و برای نصرت مختار دعا فرمود.

مختار دبیر ابن زیاد را احضار و از روی ثبت دفتر به عمل هر یك از بی دینان واقف و به هلاكت تمام آنها فرمان داد.

روزی كه به امر مختار حرمله را در كناسه ی كوفه دست و پا بریدند و آتش زدند منهال حكایت نفرین امام سجاد (علیه السلام) را درباره حرمله به چشیدن حرارت آهن و آتش به مختار آگهی داد - مختار پیاده شد و دو ركعت نماز و سجده ی شكر كرد - از حضرت جواد الائمه (علیه السلام) روایت شده كه فرمود: رحمت خدا بر مختار باد - اگر در شیعه ی ما صد مرد چون مختار بودی هیچ كس حق ما را غصب نكردی...

انتقام قاتل ابالفضل قاتلین حضرت عباس (علیه السلام) از جمله حاكم بن طفیل را به دیوار كاخ به چهار میخ كشیدند و تیرباران كردند - بعد لاشه ی پلیدش را سوختند - مقاتل الطالبیین می نویسد: مردی از قبیله ی بنی ابان بن دارم با چهره سیاه بود و می گفت یكی از بستگان حسین را در پیشانی او اثر سجود بود كشتم - بعد از آن عمل شبی نیست كه نخوابم و آن جوان نیاید و مرا گرفته به آتش نیندازد - به طوری كه از نعره های هولناك من اهل خانه از خواب می پرند و به این عذاب صورتم سیاه شده است. این قاتل هر چه آب می خورد تشنگی او رفع نمی شد تا شكمش پاره و به درك رسید (1) دمعةالساكبه می نویسد: و كان یقال قمر بنی هاشم.. (كه شرح آن قبلا گذشت)



[ صفحه 37]



انتقام قاتل سیدالشهداء - شمر ملعون را از بیرون شهر دستگیر و همین كه نزدیك شهر آوردند مردم با مشتهای گره كرده به او حمله ور و خواهان انتقام شدند. مختار گفت: ای شمر درنده نعره هائی كه در صحرای كربلا می زدی چه شد؟باور نداری خدائی هست و آه مظلوم را بی اثر نمی گذارد؟...

یك تن بصری در حالی كه زانویش را روی سینه ی شمر گذاشت انگشتهای او را با خشم شكست - فریاد شمر قلوب جریحه دار دوستداران حسین (علیه السلام) را التیام می پذیرفت و آتش درونی را تا اندازه ای تسكین و خاموش می كرد - بصری لب خنجر خود را مانند اره كنگر نمود و شمر را به پشت خوابانید و به شدت و فشار به گردن او می كشید - خون فواره می زد و نعره ی آن حیوان درنده فضا را پر می كرد... تا بی هوش شد.

بصری با خونسردی گردن شمر را به زانو تكیه داد و از چانه اش گرفت و با تمام نیرویش كج كرد و با خنجر گلوی پلیدش را پاره كرد. بعد سر خونین ناپاكش را بلند كرد و فریاد زد: این عاقبت ظلم و ظالمان است!... فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمدلله رب العالمین.